شعر عاشقانه

 

 

چه عاشقانه است این روز های ابری…

 

چه عاشقانه است قدم زدن زیر باران غم تنهایی…

 

چه عاشقانه است شکفتن گل های اقاقیا…

 

چه عاشقانه است قدم زدن در سرزمین عشق…

 

و من

 

چه عاشقانه زیستن را دوست دارم…

 

عاشقانه لالایی گفتن را دوست دارم…

 

عاشقانه سرودن را دوست دارم…

 

عاشقانه نوشتن را دوست دارم…

 

عاشقانه اشک ریختن را…

 

عاشقانه خندیدن را دوست دارم…

 

دفتر عاشقانه ی من پر از کلمات زیبا در نثار

 

بهترین و عاشقانه ترین کسانم…

 

و من

 

عاشقانه می گِریَم…

 

عاشقانه می خندم…

 

عاشقانه می نویسم…

 

و در سکوت تنهایی عاشقانه می میرم…

+ نوشته شده در دو شنبه 3 شهريور 1393برچسب:, ساعت 13:11 توسط hossein |

شعر های کوتاه زیبا

 

 

اگر مرگم به نامردی نگیرد

مرا مهر تو در دل جاودانی ست

وگر عمرم به ناکامی سر آید

تو را دارم که مرگم زندگانی ست

*************************************

 شاید نفهمیدی که من بی اونکه تو چیزی بگی 

 

سپردمت دست خــدا ، که بی خدافظی نری

 

غصه ی راهمو نخور ، شاید همینجا بمونم

 

شاید به مقصد رسیدم خودم فقط نمیدونم

 

راحت برو یه قطره هم گریه نداره چشم من

 

اشکاشو پشت پای تو ، میخواد بریزه دل بکن

 

+ نوشته شده در دو شنبه 3 شهريور 1393برچسب:, ساعت 13:1 توسط hossein |

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد